OCD or obsessive compulsive disorder concept

وسواس فکری_عملی (OCD)
0 (0)

فهرست مطالب

برخی از افراد و گاها برخی از متخصصان سلامت روان به اشتباه باور دارند که اگر دستانتان را همیشه تمیز نگه می‌دارید، وسایلتان را با دقت مرتب می‌کنید و یا برای هفته‌ی پیش روی خود با جزئیات برنامه ریزی می‌کنید، به اختلال وسواس فکری_عملی مبتلا شده اید. در رابطه با OCD باورهای اشتباهی وجود دارد که ابتدا به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

باور اول: «رفتارهای تکراری و با تشریفات، مترادف است با OCD». اختلال وسواس فکری_عملی دو جنبه دارد: 1. افکار تکرار شونده، تکانه‌ها و تصاویر اضطراب‌زا که بعنوان وسواس فکری شناخته می شوند، و 2. فعالیت‌های رفتاری یا ذهنی که بیمار احساس می‌کند باید به شیوه ای تکراری و آیین‌مند انجام دهد تا اضطرابش کاهش یابد و یا از پیامدهای اضطراب‌آور جلوگیری کند. آن فعالیت‌هایی که مردم اغلب به OCD نسبت می‌دهند مانند دست شستن زیادی یا
پشت سر هم چک کردن چیزها، ممکن است مثال هایی از تمایلات وسواس فکری یا عملی باشند که خیلی از ما هر از گاهی انجام می‌دهیم؛ اما اختلال واقعی به مراتب خیلی نادرتر است و می‌تواند به کلی ناتوان کننده باشد. در وسواس‌های فکری یا عملی، افراد کنترل ناچیزی بر افکار وسواسی و رفتارهای اجباریشان دارند و زمانبر بوده و اختلال زیادی در برنامه‌های روزمره شخص، عملکرد شغلی، فعالیت‌های اجتماعی معمول یا روابط او ایجاد می‌کنند.

این معیار‌ها چیزی است که افراد مبتلا به OCD را از آنهایی که فقط اندکی مرتب‌تر و بهداشتی‌تر از معمول هستند، متمایز می‌کند.

باور دوم: «نشانه اصلی OCD زیاد شستن دست‌ها است». اگر چه شستن دست‌ها یکی از رایج‌ترین تصاویر از OCD در فرهنگ عامه است، اما وسواس و اجبار می‌توانند انواع بسیار متفاوتی داشته باشند.

وسواس فکری می‌تواند بصورت ترس از آلودگی با میکروب یا مواد سمی، ترس از بیماری، نگرانی درباره آسیب‌رسانی به خود و دیگران به دلیل بی‌احتیاطی، ترس از انجام یک عمل غیرقابل قبول یا ناراحتی از عدم تقارن و دل مشغولی با اعداد، الگوها، اخلاقیات یا هویت جنسی ظاهر شوند و وسواس عملی که با عنوان “رفتارهای آیین‌مند” نیز شناخته می‌شوند، می‌تواند از شستشو و تمیزکاری افراطی یا دوباره چک کردن زیادی، تا چیدن سخت گیرانه اشیا یا قدم برداشتن در الگوهای از پیش تعیین شده باشد.

باور سوم: «افراد دارای OCD متوجه نیستند که غیرمنطقی رفتار می‌کنند». بسیاری از افراد مبتلا به OCD در واقع رابطه‌ی بین وسواس فکری و عملی خود را به خوبی درک می‌کنند. ناتوانی از پرهیز از این افکار و اعمال علی رغم آگاهی از غیر منطقی بودنشان بخشی از دلیلی است که چرا
OCD تا این حد ناراحت کننده و آزاردهنده است. مبتلایان به OCD بیان می‌کنند که به دلیل تجربه اضطراب ناشی از افکار غیرمنطقی و سخت بودن کنترل واکنش‌هایشان، احساس دیوانگی می‌کنند.        

– به طور کلی، وسواس فکری عبارت است از فکر، احساس، اندیشه یا حسی عودکننده و مزاحم. برخلاف وسواس فکری که یک فرآیند ذهنی است، وسواس عملی نوعی رفتار است؛ اجبار، رفتاری آگاهانه، استاندارد و عودکننده است. هرچند عمل وسواسی ممکن است در تلاش برای کاستن از اضطراب همراه با وسواس فکری انجام شود، اما همیشه به کم شدن این اضطراب منجر نمی‌شود و ممکن است پس از کامل شدن انجام عمل وسواسی، اضطراب فرقی نکرده باشد و یا حتی بیشتر شده باشد. بیمار مبتلا به وسواس جبری می‌تواند وسواس فکری، وسواس عملی یا هر دو را داشته باشد. در بزرگسالان، مردان و زنان تقریبا به یک اندازه به این اختلال مبتلا می‌شوند، البته شیوع آن کمی در بین زنان بیشتر است اما در بین نوجوانان، پسرها بیشتر از دخترها به این اختلال مبتلا می‌شوند. میانگین سنی شروع این اختلال حدودا 20 سال است.

  • چه چیزی دقیقا سبب بروز OCD می‌شود؟

پاسخ این سوال را ما دقیقا نمی‌دانیم. با این وجود، یک سری سرنخ مهم داریم. OCD بعنوان اختلال نورو-بیولوژیک در نظر گرفته می‌شود. به عبارت دیگر، تحقیقات حاکی از آن است که مغز افراد مبتلا به OCD در واقع بگونه ای سیم‌کشی شده است که به شکل خاصی رفتار کنند. تحقیقات دلالت بر سه ناحیه مغز (لوب‌های قدامی، عقده‌های قاعده ای به ویژه هسته دم‌دار و سینگولوم) دارند که به روش‌های گوناگون در رفتار اجتماعی و برنامه ریزی های پیچیده شناختی، حرکت های غیرخودکار و پاسخ‌های عاطفی و انگیزشی درگیر هستند.                                  

فرضیه‌ی دیگر آن است که بدتنظیمی سروتونین (پیام رسان عصبی که بین ساختار های مغز ارتباط برقرار می‌کند و در تعدیل پروسه‌های حیاتی مانند خلق و خو، خشونت، کنترل انگیزش، خواب، اشتها، دمای بدن و درد کمک می‌کند)، در شکل‌گیری علائم وسواس فکری و وسواس عملی در این اختلال نقش دارد.

داده‌های ژنتیکی موجود در مورد اختلال وسواسی جبری از این فرضیه حمایت می‌کنند که این اختلال دارای یک مولفه‌ی ژنتیکی مهم است. اقوام افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، نسبت به خانواده‌هایی که سابقه این اختلال را نداشته اند، سه تا چهار برابر احتمال بیشتری در ابتلا به اختلال وسواسی جبری یا ویژگی‌های وسواسی جبری دارند.

همچنین پژوهش‌ها نشان می‌دهد که اختلال وسواسی جبری می‌تواند با تعدادی از عوامل استرس‌زای محیطی تشدید شود، به ویژه عواملی نظیر بارداری، تولد فرزند یا مراقبت والدین از کودکان.

+ بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری به طور سرسختانه در برابر تلاش‌های درمانی مقاومت می‌کنند.

اما خبر خوب آن است که درمان های موثری برای OCD وجود دارند، شامل داروهایی که با کاهش جذب دوباره سروتونین توسط سلول های مغز، سطح سروتونین را در مغز افزایش می دهند. رفتار درمانی نیز برای این اختلال به اندازه دارودرمانی موثر است و برخی داده‌ها نشان می‌دهند که تاثیرات مفید با رفتاردرمانی پایدارتر است. رویکردهای رفتاردرمانی اصلی در اختلال وسواسی جبری، جلوگیری از مواجهه و پاسخ می‌باشند، که حساسیت بیماران را به تدریج نسبت به اضطراب‌هایشان کمتر می‌کند. حساسیت‌زدایی، توقف افکار، غرقه‌سازی، درمان با غرقه‌سازی تجسمی و شرطی‌سازی انزجاری نیز در بیماران مبتلا به این اختلال به کارگرفته شده اند. در مواردی، استفاده از شوک الکتریکی (ECT) یا جراحی غیرتهاجمی، زمانی که OCD به سایر درمان ها پاسخ نمی دهد، نیز موثر است.

امتیاز خودتان رو ثبت کنید!!!

مقالات

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا